معرفی سریال لیسانسه ها

سریال لیسانسه ها، ساخته سروش صحت، یک کمدی اجتماعی ایرانی است که با داستانی شیرین و واقعی از زندگی سه دوست لیسانس گرفته، توانست حسابی در دل مخاطبان جا باز کند. این سریال با رویکردی طنزآمیز، به چالش ها و دغدغه های جوانان امروز در جامعه ایران می پردازد و لحظات خنده دار و البته تأمل برانگیزی را رقم می زند.

فکرش را بکنید، سه تا رفیق، هرکدام با یک دنیا آرزو و یک مدرک لیسانس توی دستشان، ولی انگار زندگی هیچ نقشه ای برایشان نکشیده یا حداقل نقشه ای که کشیده، با رویاهایشان فرسنگ ها فاصله دارد! سریال لیسانسه ها دقیقاً همین حکایت را با یک چاشنی قوی طنز و نگاهی تیزبینانه به مسائل اجتماعی روایت می کند. از سال ۱۳۹۵ که پخش این مجموعه شروع شد، تا همین امروز، کمتر کسی پیدا می شود که با شخصیت های حبیب، مازیار و مسعود خاطره نداشته باشد و حداقل یکی از سکانس های خنده دار یا دیالوگ های پرمعنایش را به یاد نیاورد. سروش صحت، کارگردان کاربلد و نویسنده خوش ذوق این سریال، با همکاری ایمان صفایی، قصه ای را به تصویر کشیدند که نه تنها لبخند به لب می آورد، بلکه ذهن را درگیر چالش های واقعی جوانان بعد از دانشگاه می کند. بیایید با هم سفری به دنیای پر از فراز و نشیب و خنده های تلخ و شیرین لیسانسه ها و فوق لیسانسه ها داشته باشیم و ببینیم چرا این سریال، فراتر از یک کمدی ساده بود و به یکی از محبوب ترین مجموعه های تلویزیونی تبدیل شد.

چرا لیسانسه ها سریالی فراتر از یک کمدی ساده بود؟

سریال لیسانسه ها فقط یک کمدی موقعیت ساده نبود که بخواهیم فقط برای خندیدن پای تلویزیون بنشینیم و بعدش هم همه چیز فراموش شود. این سریال مثل یک آینه عمل می کرد که مشکلات و دغدغه های جوانان امروزی را، از بیکاری و مشکلات ازدواج گرفته تا مسائل خانوادگی و اجتماعی، به شکلی کاملاً باورپذیر و با چاشنی طنز تلخ نشان می داد. سروش صحت و تیم نویسندگی اش، نه شعار می دادند و نه راهکار کلیشه ای ارائه می کردند؛ آن ها فقط داستان زندگی واقعی شخصیت هایی را روایت می کردند که شاید هر کدام از ما نمونه شان را در اطراف خودمان دیده باشیم یا حتی خودمان بوده ایم!

مخاطب با لیسانسه ها ارتباط عمیقی برقرار می کرد، چون حرف دلشان را می زد. از حبیب که با وجود وضعیت مالی خوب، در برقراری ارتباطات اجتماعی لنگ می زد و در حسرت ازدواج بود، تا مازیار که درگیر مسائل خانوادگی و رویای مهاجرت بود، و مسعود که تازه اول راه زندگی مشترک بود و با هزار و یک مشکل دست و پنجه نرم می کرد. هر کدام از این شخصیت ها، نماینده قشری از جامعه بودند و دغدغه هایشان، دغدغه های بخش بزرگی از جامعه. همین پرداخت هوشمندانه به جزئیات زندگی و مشکلات اجتماعی باعث شد لیسانسه ها جایگاه ویژه ای در کمدی های تلویزیونی ایران پیدا کند و به یک پدیده فرهنگی تبدیل شود. باور کنید یا نه، خیلی از تکیه کلام ها و موقعیت های این سریال، وارد ادبیات عامه ما شد و برای مدت ها سر زبان ها بود.

شناسنامه سریال: هر آنچه باید بدانید

برای اینکه بهتر با دنیای لیسانسه ها آشنا بشویم، بد نیست یک نگاهی به شناسنامه اش بیندازیم و ببینیم چه کسانی پشت این اثر محبوب بودند و چطور ساخته شد:

• نام کامل: لیسانسه ها (فصول ۱ و ۲) / فوق لیسانسه ها (فصل ۳)
• ژانر: کمدی اجتماعی، درام
• کارگردان: سروش صحت
• نویسندگان: سروش صحت، ایمان صفایی
• سال های پخش: ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸
• شبکه پخش: شبکه سه سیما
• تعداد فصول: ۳ فصل
• تعداد کل قسمت ها: ۹۷ قسمت (فصل اول ۲۸ قسمت، فصل دوم ۴۱ قسمت، فصل سوم ۲۸ قسمت)
• مدت زمان هر قسمت: حدود ۴۰ دقیقه
• تولیدکننده: رضا جودی

این تیم حرفه ای با رهبری سروش صحت، توانستند مجموعه ای را تولید کنند که نه تنها سرگرم کننده بود، بلکه حرف های مهمی برای گفتن داشت و به همین دلیل هم هست که هنوز بعد از گذشت چند سال، صحبت از آن به میان می آید و خیلی ها دوست دارند دوباره آن را تماشا کنند.

داستان سریال لیسانسه ها: ماجراهای سه رفیق دوست داشتنی

قلب تپنده سریال لیسانسه ها، داستان سه رفیق صمیمی به نام های حبیب، مازیار و مسعود است که هر کدام مدرک لیسانس دارند، اما بعد از دانشگاه با واقعیت های جامعه و چالش های زندگی دست و پنجه نرم می کنند. این سه نفر، تفاوت های زیادی با هم دارند، اما رفاقتشان محکم و تماشایی است و در تمام سختی ها و خوشی ها، کنار هم هستند.

خط داستانی کلی: از دانشگاه تا دل مشکلات زندگی

محور اصلی ماجراها، دغدغه های مشترک این سه رفیق در مواجهه با جامعه است. از مشکل پیدا کردن کار و درگیری با رئیس و همکارها گرفته، تا کشمکش با خانواده و سختی های روابط عاطفی و ازدواج. داستان سریال به زیبایی بلوغ تدریجی این شخصیت ها را در طول زمان نشان می دهد. اولش شاید بیشتر با ایده آل گرایی های لیسانسگی شان سر و کله بزنند، اما کم کم با واقعیت های زندگی کنار می آیند و سعی می کنند راه حلی برای مشکلاتشان پیدا کنند، البته همیشه با چاشنی طنز و گاهی هم موقعیت های واقعاً عجیب و غریب!

سریال نه تنها به مسائل اقتصادی و کاری می پردازد، بلکه به جنبه های روان شناختی و عاطفی زندگی جوانان هم سرک می کشد. تنهایی حبیب با وجود وضع مالی خوبش، نگرانی های مازیار برای آینده و خانواده اش، و درگیری های مسعود با زندگی مشترک و خانواده همسر، همه و همه باعث می شود که مخاطب به راحتی با آن ها همذات پنداری کند و خودش را جزوی از این ماجراها ببیند.

فصل اول: شروع طنز دغدغه های جوانی (زمستان ۱۳۹۵)

فصل اول سریال لیسانسه ها از ۴ دی ۱۳۹۵ روی آنتن رفت و حسابی گل کرد. در این فصل، ما برای اولین بار با دنیای این سه رفیق آشنا می شویم:

• حبیب نقوی: او که وضع مالی خوبی دارد، اما در برقراری روابط اجتماعی خیلی ضعیف است. هر بار به خواستگاری می رود، با شیطنت هایش یا سوتفاهم های عجیب و غریب، کار خراب می شود. تکیه کلام های بامزه اش و عشق عجیبش به گربه ها، از همین فصل وارد خاطرات مخاطبان شد.
• مازیار رحمتی: جوانی که در یک خانواده از هم پاشیده زندگی می کند. پدرش معتاد است و مادرش از او جدا شده. مازیار همیشه به فکر مهاجرت از ایران است و در همین راه با چالش های زیادی روبرو می شود. او شاگرد ممتاز دانشگاه است و دغدغه هایش بیشتر فکری و آینده نگرانه است.
• مسعود شریفیان: مسعود در یک آزمایشگاه کار می کند و در شرف ازدواج با ترانه مهاجر است. اما خب، مشکلات مالی و پادرمیانی های عجیب و غریب پدر زن آینده اش (آقای مهاجر) که بیژن بنفشه خواه نقش آن را بازی می کرد، حسابی زندگی را برایش پیچیده می کند.

این فصل در ۲۸ قسمت پخش شد و توانست با موقعیت های کمیک و دیالوگ های پر کشش، خیلی زود جای خود را در میان مخاطبان باز کند و آن ها را برای دیدن فصل های بعدی مشتاق نگه دارد.

فصل دوم: چالش های بزرگ تر، خنده های بیشتر (پاییز ۱۳۹۶)

بعد از موفقیت فصل اول، فصل دوم لیسانسه ها از ۴ آذر ۱۳۹۶ آغاز شد و تا ۲ بهمن همان سال در ۴۱ قسمت ادامه پیدا کرد. در این فصل، داستان ها عمیق تر و پیچیده تر می شوند و ما شاهد ابعاد جدیدی از زندگی این سه رفیق هستیم:

• ازدواج مسعود و ترانه: یکی از مهم ترین اتفاقات این فصل، سر و سامان گرفتن زندگی مسعود و ترانه است. اما خب، مگر می شود زندگی مسعود بدون مشکل باشد؟ درگیری های شیرین و گاهی هم اعصاب خردکن او با پدرزن و مادر زنش، همچنان ادامه دارد و موقعیت های کمدی زیادی را خلق می کند.
• مسائل خانوادگی مازیار: مازیار بیشتر درگیر تلاش برای بهبود زندگی پدرش و دور نگه داشتن او از اعتیاد می شود. این بخش از داستان با وجود کمدی بودن، جنبه های دراماتیک قوی تری داشت و نشان دهنده مسئولیت پذیری مازیار بود.
• ماجراهای حبیب: حبیب همچنان در تلاش برای پیدا کردن همسر مناسب است و هر بار که فکر می کند راه را پیدا کرده، باز هم اتفاقات غیرمنتظره ای می افتد که او را به نقطه اول بازمی گرداند.

فصل دوم با تعداد قسمت های بیشتر، فرصت خوبی برای پرداخت عمیق تر به شخصیت ها و بسط داستان ها فراهم کرد و توانست رضایت مخاطبان را جلب کند.

فصل سوم: فوق لیسانسه ها، یک قدم رو به جلو؟ (پاییز ۱۳۹۸)

فصل سوم سریال با یک تغییر نام بزرگ و اساسی به فوق لیسانسه ها از ۱۷ آبان ۱۳۹۸ پخش شد و در ۲۸ قسمت در ۱۶ آذر همان سال به پایان رسید. این تغییر نام نشان دهنده یک تغییر در زندگی شخصیت ها بود؛ آن ها حالا دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد شده بودند، اما آیا این مدرک بالاتر می توانست مشکلاتشان را حل کند؟

البته که نه! بلکه چالش های جدید تحصیلی، شغلی، خانوادگی و عشقی، زندگی آن ها را وارد مرحله ای تازه تر و البته کمدی تر می کند:

• حبیب و فوق لیسانس: حبیب که همچنان به دنبال همسر مناسب است، این بار سعی می کند با مدرک فوق لیسانس، شانس خود را بیشتر کند، اما ماجراها و اشتباهاتش تمامی ندارد. فوت مادر حبیب در این فصل، بعد دراماتیک مهمی به زندگی او می دهد.
• مازیار و طرح هایش: مازیار که حالا شاگرد اول تاریخ در مقطع ارشد است، به دنبال اجرای طرح های درآمدزایی و سر و سامان دادن به زندگی اش با شادی است و تلاش می کند پدرش را از اعتیاد دور نگه دارد.
• مسعود و پدر شدن: مسعود و ترانه در این فصل بچه دار شده اند و مسعود علاوه بر مشکلات پایان نامه و فوق لیسانس، دغدغه های پدر بودن و مسئولیت های جدید خانوادگی را هم به دوش می کشد.
• عشق عباس نقوی و مامان خانم: یکی از جذاب ترین داستان های فرعی این فصل، علاقه عباس نقوی (پدر حبیب) و مامان خانم (مادر مازیار) به یکدیگر است که با مخالفت شدید حبیب و رحیم (پدر مازیار) روبرو می شود و موقعیت های خنده دار و دلنشینی را خلق می کند. رحیم هم در این فصل اعتیادش را ترک کرده، اما همچنان مورد شک و تردید خانواده است.

فوق لیسانسه ها با وجود تغییر نام و چالش های جدید، همان امضای شیرین و طنزآلود سروش صحت را با خود داشت و نشان داد که زندگی، چه لیسانسه باشی و چه فوق لیسانسه، همیشه پر از غافلگیری و موقعیت های عجیب است.

ستاره هایی که لیسانسه ها را ماندگار کردند: بازیگران و شخصیت ها

یکی از اصلی ترین دلایل موفقیت سریال لیسانسه ها، انتخاب درست و درخشان بازیگران بود. هر کدام از هنرپیشه ها، آنقدر در نقش خودشان حل شده بودند که انگار واقعاً همان شخصیت هستند. بیایید نگاهی به بازیگران اصلی و شخصیت های به یادماندنی این مجموعه بیندازیم.

هوتن شکیبا در نقش حبیب نقوی: رفیق تنها اما شیرین

هوتن شکیبا با بازی بی نظیرش در نقش حبیب نقوی، یک تنه کاری کرد که این شخصیت به یکی از محبوب ترین کاراکترهای کمدی تلویزیون تبدیل شود. حبیب یک آدم پولدار، اما به شدت تنهاست که در برقراری ارتباط با دیگران مشکل دارد و آرزوی اصلی اش ازدواج است. او با تمام شیطنت ها، سوتفاهم ها و گاهی هم خنگ بازی هایش، یک دل پاک و مهربان دارد. تکیه کلام هایش مثل من که کاری نکردم یا فقط می خواستم کمک کنم و البته عشق عجیبش به گربه ها (خصوصاً گربه معروفش) به شدت بامزه و به یادماندنی شد. شکیبا با جزئی نگری و استعداد مثال زدنی اش، توانست حبیب را از یک تیپ ساده فراتر ببرد و به یک شخصیت پیچیده و دوست داشتنی تبدیل کند.

امیر کاظمی در نقش مازیار رحمتی: دغدغه هایی از جنس واقعیت

امیر کاظمی در نقش مازیار رحمتی، چهره جدی تر و در عین حال پردغدغه تر گروه رفقا بود. مازیار جوانی باهوش و درس خوان است که درگیر مشکلات خانوادگی (از جمله اعتیاد پدرش) و رویای مهاجرت است. او برخلاف حبیب، بسیار منطقی و مسئولیت پذیر به نظر می رسد، اما خب، مشکلات زندگی امانش را بریده. کاظمی توانست به خوبی حس ناامیدی، تلاش برای بقا و مسئولیت پذیری مازیار را به تصویر بکشد و شخصیت او را برای مخاطبانی که شاید خودشان هم با این دغدغه ها دست و پنجه نرم می کردند، قابل لمس کند.

امیرحسین رستمی در نقش مسعود شریفیان: مرد خانواده و هزار مشکلش

امیرحسین رستمی با نقش مسعود شریفیان، نقش یک جوان تازه ازدواج کرده و گرفتار را بازی می کرد که با مشکلات مالی، شغل و البته خانواده همسرش دست و پنجه نرم می کند. مسعود همیشه سعی می کند وضعیت را کنترل کند، اما اتفاقات، او را به چالش می کشد. بازی رستمی در نقش یک مرد خانواده دوست و در عین حال کمی دست وپا چلفتی، جذابیت خاصی به این شخصیت می داد. رابطه اش با ترانه و درگیری هایش با آقای مهاجر، همیشه یکی از محورهای اصلی طنز سریال بود.

یاران همیشگی: سایر بازیگران و نقش های کلیدی

علاوه بر این سه بازیگر اصلی که سنگ بنای کمدی سریال بودند، حضور بازیگران مکمل قوی و شناخته شده، به غنای لیسانسه ها کمک زیادی کرد:

• متین ستوده در نقش ترانه مهاجر: همسر مسعود، دختری سر به راه اما گاهی اوقات درگیر دعواهای پدر و شوهرش.
• رویا میرعلمی در نقش خانم یوسفی: دوست صمیمی و همکار ترانه، با نگاهی واقع بینانه به زندگی.
• کاظم سیاحی در نقش پدر مازیار (رحیم): شخصیتی با شیطنت های خاص خودش که با وجود اعتیاد، در دل مخاطبان جا باز کرد.
• بیژن بنفشه خواه در نقش آقای مهاجر: پدر ترانه و پدر زن مسعود، یک شخصیت با نفوذ که همیشه سعی در مدیریت همه چیز داشت و موقعیت های کمدی زیادی را خلق می کرد.
• عزت الله مهرآوران در نقش پدر حبیب (عباس نقوی): یک پدر دلسوز و کمی متفاوت که رابطه اش با حبیب، از نکات جالب سریال بود. (روحشان شاد و یادشان گرامی)
• بهنام تشکر: در نقش یک پلیس محترم که گهگاهی با این سه رفیق مواجه می شد و موقعیت های بامزه ای را رقم می زد.
• مهران رجبی: در نقش پدربزرگ مسعود، با لهجه شیرین و نگاه سنتی اش.
• و البته بازیگران دیگری مثل سیاوش چراغی پور، افشین سنگ چاپ، تبسم هاشمی، مریم سرمدی، پریسا مقتدی، نیلوفر هوشمند، مرتضی علی آبادی و هنرمند خردسال عرفان برزین که هر کدام به سهم خودشان به جذابیت سریال افزودند.

حضور این همه کمدین و بازیگر با سابقه در کنار استعدادهای جدیدتر، باعث شد که لیسانسه ها به یک تیم تمام عیار تبدیل شود که هر کدام، وزنه ی کمدی خاص خودشان را داشتند.

از پشت صحنه تا دل مردم: نکات جالب و کمتر شنیده شده

پشت هر سریال موفقی، هزار و یک قصه و تلاش و چالش وجود دارد که شاید کمتر کسی از آن ها خبر داشته باشد. لیسانسه ها هم از این قاعده مستثنی نبود. سروش صحت و ایمان صفایی، با وسواس خاصی روی فیلمنامه کار می کردند تا دیالوگ ها و موقعیت ها کاملاً طبیعی و باورپذیر از آب دربیاید. همین دقت در جزئیات بود که باعث شد بسیاری از تکیه کلام های سریال، مثل این چه وضعیه؟ یا من فقط خواستم کمک کنم وارد مکالمات روزمره مردم شود.

یکی از چالش های اصلی در تولید چنین سریال هایی، پیدا کردن بازیگرانی است که بتوانند همزمان هم نقش را جدی بگیرند و هم طنز موقعیت را به درستی اجرا کنند. هوتن شکیبا بارها گفته که نقش حبیب برایش یک تجربه بی نظیر بوده و چقدر برای درآوردن جزئیات این شخصیت تلاش کرده است. انتخاب گربه معروف حبیب هم خودش داستان جالبی دارد که برای این شخصیت کاملاً نمادین شده بود.

فیلمبرداری در لوکیشن های واقعی مثل دانشگاه، کافه، خانه ها و خیابان های شهر، به سریال حس واقعی تری می داد. گاهی اوقات این فیلمبرداری ها با سختی ها و شیرینی های خودش همراه بود، اما نتیجه نهایی نشان می دهد که تیم تولید با عشق و علاقه زیادی روی این پروژه کار کرده بودند. به جرات می توان گفت که لیسانسه ها فقط یک سریال نبود، بلکه بخشی از هویت اجتماعی یک نسل از جوانان ما را به تصویر کشید و به همین دلیل، در قلب مخاطبان جای گرفت.

سروش صحت: معمار کمدی های اجتماعی ما

وقتی اسم سریال لیسانسه ها می آید، ناخودآگاه اسم سروش صحت هم کنارش می آید. صحت، کارگردانی است که سبک خاص خودش را در کمدی دارد. او نه به دنبال طنزهای سخیف و لودگی است و نه می خواهد فقط بخنداند. کمدی او همیشه یک لایه زیرین اجتماعی و یک پیام اخلاقی یا فرهنگی دارد که مخاطب را به فکر وامی دارد.

سبک کارگردانی صحت در لیسانسه ها، بر پایه طنز موقعیت و دیالوگ محور است. او به جزئیات شخصیت ها اهمیت زیادی می دهد و اجازه می دهد بازیگرانش، کاراکترها را مال خودشان کنند. دیالوگ های هوشمندانه و پر از ارجاعات فرهنگی و اجتماعی، امضای کار صحت است. او به خوبی بلد است کمدی و نقد اجتماعی را با هم تلفیق کند، بدون اینکه یکی فدای دیگری شود. لیسانسه ها با تمرکز بر دغدغه های جوانان، تفاوت هایی با دیگر آثار صحت مثل ساختمان پزشکان یا پژمان داشت، اما روح کمدی هوشمندانه و زیرکانه او در تمامی این آثار موج می زند.

صحت توانایی بالایی در ایجاد فضایی دارد که مخاطب در آن، هم می خندد و هم با شخصیت ها همذات پنداری می کند. این توانایی او را به یکی از محبوب ترین و مهم ترین کارگردانان کمدی در تلویزیون ایران تبدیل کرده است. او با لیسانسه ها نشان داد که می شود با کمدی، حرف های جدی زد و به مسائل مهم اجتماعی پرداخت، بدون اینکه جذابیت کار کم شود.

چرا لیسانسه ها به دل نشست؟ نقد و بررسی جامع

محبوبیت گسترده سریال لیسانسه ها اتفاقی نبود. این سریال توانست با نقاط قوت فراوانی، مخاطبان را جذب و راضی نگه دارد. بیایید کمی دقیق تر به این نقاط قوت نگاه کنیم:

1. فیلمنامه قوی و شخصیت پردازی دقیق: ایمان صفایی و سروش صحت، فیلمنامه ای نوشتند که در آن، هر شخصیت دارای ابعاد مختلفی بود. حبیب فقط یک آدم خنگ نبود، بلکه تنها بود. مازیار فقط یک دانشجو نبود، بلکه مسئولیت های سنگینی داشت. این عمق شخصیت پردازی، به مخاطب اجازه می داد تا به راحتی با آن ها ارتباط برقرار کند و دغدغه هایشان را بفهمد. داستان ها هم خطی نبودند و هر قسمت، آبستن اتفاقات جدیدی بود که مخاطب را کنجکاو نگه می داشت.
2. بازی های درخشان و باورپذیر: همانطور که قبلاً هم گفتیم، انتخاب بازیگران بی نظیر بود. هوتن شکیبا، امیر کاظمی و امیرحسین رستمی به همراه بازیگران مکمل، هر کدام به بهترین شکل ممکن از عهده نقش هایشان برآمدند و به شخصیت ها جان بخشیدند. این شیمی بین بازیگران اصلی، عامل مهمی در موفقیت سریال بود.
3. پرداخت هوشمندانه به مسائل روز: سریال به طور زیرکانه ای به مشکلات واقعی جامعه، مثل بیکاری جوانان، مشکلات ازدواج، مهاجرت، اعتیاد، درگیری های خانوادگی و حتی چالش های فضای مجازی می پرداخت. این پرداخت هوشمندانه و بدون شعار، باعث می شد مخاطب با سریال احساس نزدیکی کند.
4. طنز موقعیت و دیالوگ های ماندگار: طنز سریال بیشتر از آنکه بر روی لودگی و شوخی های سطحی باشد، بر پایه موقعیت های کمیک و دیالوگ های هوشمندانه استوار بود. این نوع طنز، ماندگاری بیشتری دارد و هر بار که سریال را می بینیم، باز هم از آن لذت می بریم.

البته هیچ سریالی بی نقص نیست. شاید برخی منتقدان به تکراری شدن برخی موقعیت ها در فصول بعدی یا کشدار شدن برخی خطوط داستانی اشاره کرده باشند، اما این مسائل هرگز از ارزش کلی و تاثیرگذاری لیسانسه ها کم نکرد. بازخوردهای عمومی به سریال عمدتاً مثبت بود و لیسانسه ها توانست هم نظر منتقدان و هم دل مردم را به دست آورد و به یک موفقیت بزرگ در کارنامه تلویزیون ایران تبدیل شود.

سخن پایانی: لیسانسه ها، فقط یک سریال نبود!

در نهایت، سریال لیسانسه ها فراتر از یک مجموعه کمدی صرف، به اثری تبدیل شد که توانست با دغدغه های نسل جوان ایران پیوند عمیقی برقرار کند. از رفاقت های شیرین و گاهی پردردسر حبیب، مازیار و مسعود گرفته، تا چالش های کاری، عشقی و خانوادگی شان، همه و همه مثل یک آینه، تصویر زندگی خیلی از ما را نشان داد. سروش صحت و تیمش با هوشمندی، توانستند لبخند و تلخی واقعیت را در هم آمیزند و قصه ای بسازند که هم دلنشین باشد و هم به فکر وادارد.

لیسانسه ها با طنز موقعیت، دیالوگ های پرمغز و شخصیت های دوست داشتنی اش، جایگاه ویژه ای در تاریخ تلویزیون ایران پیدا کرد و خاطرات شیرینی برای ما به یادگار گذاشت. حالا نوبت شماست که از خاطرات خودتان با این سریال بگویید. شخصیت محبوبتان کی بود؟ کدام سکانس بیشتر از همه به یادتان مانده؟ یا چه دیالوگی را هنوز هم استفاده می کنید؟ نظرات و تجربیاتتان را با ما در میان بگذارید تا با هم یاد این کمدی ماندگار را زنده نگه داریم.