جامعه مطالبات زنان را پذیرفته اما حاکمیت نه؛ «آمار مهاجرت آنقدر هست که جمعیت ایرانیان خارج از کشور را تغییر دهد»
آیدا صالحی: در وضعیتی که تورم بالا با افزایش بیکاری و رشد اقتصادی نامطلوب مواجه است یک نارضایتی شکل می گیرد، نارضایتی جمعی که ناشی از عدم رسیدن به خواسته ها و تمایلات فردی است. به گفته جامعه شناسان در این وضعیت دو حالت اجتماعی ایجاد می شود، یا مردم را نسبت به هر موضوع و کنشی بی تفاوت می کند یا این که معترضین رادیکال می سازد. در این شرایط هر نوع کنشگری سخت می شود، تحولات و مشکلات اقتصادی جامعه نتیجه اش در فرهنگ و اجتماع بروز پیدا می کند. طبقه پایین در فقر باقی می ماند و طبقه متوسط که نقش کلیدی فعالیت های مدنی را دارد از بین می رود، از بین رفتن نه به معنای نابود شدن کل آن طبقه بلکه به این معناست که این طبقه درگیر معضلات اقتصادی شده و دیگر به موضوعات فرهنگی و اجتماعی نمی اندیشد. درهمین باره، سمیه توحیدلو، جامعه شناس به ویکی سلامت می گوید: «از نگاه علوم اجتماعی در جامعه ای که طبقه متوسط حذف می شود، تغییرات بسیاری اتفاق می افتد. ماهیت اقتصادی در جامعه رخ می دهد اما نتیجه ای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت.»
متن کامل گفت وگو در ادامه آمده است.
تحلیل شما از منظر یک جامعه شناس درباره جامعه ایران در سالی که گذشت چیست؟
سال 1402 از منظر اجتماعی و اقتصادی تحولات بسیاری داشته و وضعیت اقتصادی برای تمام دهک های جامعه نامساعد بوده است، اگرچه ماهیت اقتصادی در جامعه رخ می دهد اما نتیجه ای اجتماعی و فرهنگی خواهد داشت، در این شرایط طبقه بالا به سمت طبقه پایین افت می کند و بعضا طبقه متوسط از بین می رود. از نگاه علوم اجتماعی در جامعه ای که طبقه متوسط حذف می شود تغییرات بسیاری اتفاق می افتد.
در وضعیت متزلزل طبقه متوسط چه چیزی توجه شما را جلب کرده است؟
وقتی در جامعه وضعیت طبقه متوسط متزلزل و رشد اقتصادی پایین است، ماجرای اشتغال جوانان و بیکاری به شدت به چشم می آید. آمار رسمی بیکاری در پاییز 1402 هفت و نیم درصد است ولی اعداد واقعی به نظر می آید که اینطور نیست؛ زیرا که ما بیکاری پنهان و اشتغال ناقص بسیار داریم. آمارهای موجود از اشتغال جوانان ناراحت کننده است. حدودا 40 درصد از کل بیکاران افراد تحصیل کرده اند و از این جمعیت تحصیل کرده بیکار حدود 71 درصد زنان هستند.
این طبقه متوسط بیکار می تواند آبستن حوادث شود؟
طبیعتا بیشترین میزان کنش و جنبش های اجتماعی بسته به اینکه چه ماهیتی داشته باشد از طبقه متوسط شروع می شود. یک سری از جنبش های اجتماعی به این باز می گردد که افراد قبلا کرامت و جایگاهی داشتند و اکنون به هر دلیلی آنرا از دست داده اند. در شرایطی که مطالبات سیاسی و اجتماعی بیشتری وجود دارد، طبقه متوسط آغازگر است.
حوادث سال 1401 هم به نوعی کنشگری طبقه متوسط بود، آن را چه طور بررسی می کنید؟
بعد از جنبش های 1401 تغییرات اجتماعی حاصل شده در سال 1402 بسیار بالا بود. یکی از این تغییرات، تغییر جایگاه زنان و بازنمایی آن در جامعه بود. از دهه 70 با توجه به پیمایش های انجام شده، ما یک جامعه مردسالار را داشتیم که همیشه به شکل مشخصی به محدود کردن زنان می رسید اما در سال 1402 یکباره با جمعیتی مواجه می شویم که به ارث بردن یکسان زن و مرد باور دارند، حق طلاق برای زنان مورد پذیرش قرار می گیرد و پذیرش های اجتماعی والدین برای تغییرات فرزندان بالا رفته است. این نشان دهنده تساهل بین گروهی و بین خانوادگی در میان مردم است.
به برخی از مطالبات زنان اشاره کردید، به نظرتان این مطالبات در جامعه پذیرفته شده است؟
جامعه و خانواده مطالبات زنان را می پذیرد و در مسیر پذیرش قرار گرفته است اما حکمران نپذیرفته و با انواع روش ها مقابله می کند، با این وجود باید گفت اتفاق های بزرگی برای پذیرش زنان رخ داده، تلاش برای دیده شدن زنان در فضای اکادمیک، رسانه و مطبوعات و اینکه زنان در سخنرانی ها حضور داشته باشند مسیله ای است که قبلا حساسیت ها نسبت به آن کمتر بود. اما موضوعی در قانون نهادینه نشده و تغییرات اجتماعی زیرپوست جامعه در یکسال بیش از اندازه بوده است.
با کدام نشانه ها می گویید که جامعه مطالبات زنان را پذیرفته است؟
هر چند که حکمران از منظر اجتماعی با خواست ها و نیازهای مردم مقابله کرده اما به نظر می رسد زیر پوست جامعه علیرغم تفاوت سیاسی و حتی دینی و مذهبی تفاهمی در حال شکل گرفتن است که بستر پذیرش گونه های دیگر زیستن را مهیا می کند. اینکه شبکه های مجازی و رسانه ای بپذیرند که کاری با پوشش زنان نداشته باشند، یک تغییر بزرگ است و مسیله ای است که بعد از آن جنبش در جامعه فرونشست کرده است.
این روزها درباره افزایش مهاجرت ها به ویژه در همان طبقه متوسط که کانون توجه شما هم هست زیاد گفته و شنیده می شود، نظرتان چیست؟
به نظر می رسد که به عنوان هفتمین کشور مهاجر فرست شناخته می شویم. یکی از دلایل مهاجرت فشار اجتماعی است یعنی اگر فرد شرایط خوبی داشته باشد فشار هم نسلی ها و اطرافیان برای مهاجرت اتفاق می افتد. یکی از دلایل تشویق به خارج رفتن جوانان، نبود افق دید برای آینده است. وقتی افراد ناتوان از هر تصمیم گیری برای آینده می شوند به این دلیل است که نمی دانند فردا روزی چه اتفاقی خواهد افتاد، ارزش پول ملی چه قدر می شود و انواع مسایلی که ثبات را متزلزل می کند. این موضوعات باعث انواع مهاجرت می شود.
منظور شما از انواع مهاجرت چیست؟
یک بخشی از مهاجرت جامعه ما برخلاف گذشته، مهاجرت خانوادگی است. نگرانی از اینده فرزندان به نوعی در میزان مهاجرت در سال اخیر تاثیرگذار بوده است. نمودهای مهاجرت انقدر زیاد است که هرکسی در حلقه اطراف خودش آن را لمس می کند، نمونه اش در بیمارستان ها، فضای آکادمیک و دانشگاهی دیده می شود. امار و رقم مهاجرت آن قدر زیاد است که جمعیت ایرانیان خارج از کشور بعد از این حجم از مهاجرت تغییرات بزرگ و گسترده ای خواهد داشت.
از فضای آکادمیک نام بردید، علاوه بر مهاجرت دانشگاه شاهد اخراج استادان است، نظرتان چیست؟
در فضای آموزش دانشگاهی و پیش از دانشگاه تغییرات می بینیم که عجیب و غریب است. اخراج اساتید و تعلیقی دانشجویان بدون هرگونه پشتوانه قضایی نشانه هایی از کوچک کردن نهاد علمی و دانشگاهی است.
اجازه بدید به جامعه برگردیم، شما از مشکلات اقتصادی گفتید این مشکلات چه آسیب های اجتماعی را درپی خواهد داشت؟
اگر خشونت را به معنای بزهکاری اجتماعی در نظر بگیریم فقر بر روی آن تاثیر می گذارد. فقری که باعث به وجود آمدن کودکان کار می شود، این ها همه بروز خشونت علیه کودکان است. البته خشونت های سایبری و مجازی هم داریم. وقتی که ما درگیر هویت های متضاد می شویم اغلب این خشونت های زبانی و کلامی شکل می گیرد. اما خشونت ورزی جمعی برای فقر به معنای یک شورش حقیقی، به نظر می رسد که اتفاق نیفتاده و درجامعه ایران کمتر با آن مواجه بوده ایم.
با همین ایده بروز خشونت، جامعه ایران تغییری در سال های اخیر داشته است؟
بعد از جریانات 1401 میزان خشونت کلامی در فضای مجازی میان کنشگرهای مختلف، مدام بیشتر و بیشتر می شود. این هم یک مدل خشونت است که از فقر نشات نمی گیرد از ایدیولوژی و تمایز رادیکالی ما در قشرهای مختلف است.
چشم انداز سال 1403 را چه طور می بینید؟
چشم انداز مثبتی از منظر حکمرانی و سیاست گذاری دیده نمی شود، بنابراین انتظار تغییرات گسترده هم در جامعه وجود ندارد. شکاف دولت- ملت آنقدر زیاد است که تغییرات زیرساختی هنوز امکان پذیر نیست. در جامعه ای که با زیرساخت موضوعی مثل آموزش، بهداشت و سلامت، انرژی و سوخت رسانی، محیط زیست و مشکلات کمبود آب مواجه ایم؛ نشان دهنده این است که ما بحران های زیرساختی داریم و نیازمند حکمرانی عاملانه تری هستیم.
233233
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "جامعه مطالبات زنان را پذیرفته اما حاکمیت نه؛ «آمار مهاجرت آنقدر هست که جمعیت ایرانیان خارج از کشور را تغییر دهد»" هستید؟ با کلیک بر روی اجتماعی، ممکن است در این موضوع، مطالب مرتبط دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "جامعه مطالبات زنان را پذیرفته اما حاکمیت نه؛ «آمار مهاجرت آنقدر هست که جمعیت ایرانیان خارج از کشور را تغییر دهد»"، کلیک کنید.